با هم دوست باشيم و دست بندازيم رو شونه هاي هم....مثل بچگيا تو دبستان



هيچكدوممونم نيستيم بيكار



در حال ساخت و ساز ايران



واسه اينكه خسته نشي اينبار...من خشت ميذارم ..تو سيمان



بعد اين همه بارون خون



بالاخره پيداش ميشه رنگين كمون



ديگه از سنگ ابر نميشه آسمون


به سرخي لاله نميشه آب جوب..موذن اذان بگو..خدا بزرگه بلا به دور



مامان امشب واسمون دعا بخون



تا جايي كه يادمه اين خاك هميشه ندا ميداد



يه روز خوب مياد كه هرج و مرج نباشه و تو شلوغيا



به جا فحش بهم شيريني بديمو زولبيا...باميه...همه شنگوليمو همه چي عاليه



فقط جاي رفيقامون كه نيستن خاليه



خون ميمونه تو رگ و آشنا ..نميشه با آسمون و آسفالت



ديگه فواره نميكنه...لخته نميشه..هيچ مادري سر خاك بچه نميره



خونه پناهگاه نيستو بيرون جنگ



واي از تو مثل بم ويرونم



يا اصلا مثل هيروشيما بعد بمب نميدونم
دارم آتيش ميگيرم و اينو ميخونم شايد پيش خودت فك كني ديوونم



ولي يه روز خوب مياد اينو ميدونم



راستي ..وقتي يه روز خوب مياد ..شايد از ما چيزي نمونه جز خوبيا
نا امن و خراب نيست..همه چي امن و امان...كرما قلقلكمون ميدن و ميشيم شادروان



آسمون..به چه قشنگه ..كنار قبر...سبزه چمنه



هيچ مغزي نميخواد در ره...فقط اگه صبر داشته باشي حله



دست اجنبي كوتاس از خاك...نگو...او..كو تا فردا



اگه نبودم ميخوام يه قول بدي بهم....كه هر سربازي ديدي گل بدي بهش



ديگه هيچ مرغي پشت ميله نيست...هيچ زن آزاده اي بيوه نيست



دخترم..بابا داره مياد خونه..برو واسه شام ميز بچين